بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به امام هادی النقی، امام خوبی ها
...
...
خورشید در کرامت بی انتهای توست
جنس ستاره وصلهء رو عبای توست
یا ایهاالنقی غم عشقت برای من
یا ایهاالنقی سر و جانم برای توست
...
چشمان ما به درک حریمت نمیرسد
بر بام عرش سایه ی گلدسته های توست
آقا به رتبهات فقها غبطه میخورند
نه، نه، پیمبران خدا غبطه میخورند
قبل تو سامرا سر بامش علم نداشت
دستی شبیه دست تو، جود و کرم نداشت
موسی کجا و معجزه ی دست تو کجا؟
حتی مسیح نیز شبیه تو دم نداشت
تفسیر آیه های خدا درس جامعه ست
قرآن بدون ذکر تو نون و قلم نداشت
تقصیر ماست اینکه تو در اوج غربتی
تنهاتر از تو، عمر زمین از عدم نداشت
آقای من فدای سرت گنبد خراب
تو، مادرت کسی ست که عمری حرم نداشت
تو بیکسی قبول، ولی مثل او که نه...
سیلی نخوردهای تو و رویت ورم نداشت
از غربت تو ارض و سما گریه میکنند
هرشب فرشتههای خدا گریه میکنند
...
سهم تو شد زمان هجوم هزار غم
دردی شبیه غصه ی مادر نداشتن
آن لحظه ای که زخم به قلبت هجوم برد
سهم تو بود مالک اشتر نداشتن
در کربلا حسین به عباس تکیه کرد
تو بودی و غریبی و یاور نداشتن
آقا اگرچه سینهات از غم کباب بود
اما همیشه مَشک شما پر ز آب بود
بردند اهل سامره فیض از دعای تو
اما همیشه خوبی تو بیجواب بود
حیف از دعای جامعهات که غریب ماند
هر خط آن برابر با صد کتاب بود
آن لحظهای که پای برهنه دواندنت
آقا گمان کنم که به دستت طناب بود
پای برهنه بردن تو جای خود، ولی...
...سنگینترین غمت مِی و بَزم شراب بود
بزم شراب رفتن تو، طشت زر نداشت
با این وجود حال تو خیلی خراب بود
در مجلسی که راس امام و شراب بود
در اوج غصه لحظهء مرگ رباب بود
شاعر: مهدی نظری
خلاصه شده توسط مدیر وبلاگ
- ۰ نظر
- ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۵۹